پرسش :
امام حسين (ع) نفرمودند من براي تشكيل حكومت قيام كردم، بلكه فرمودند: « براي امر به معروف و نهي از منكر قيام كردم» و امام رضا (ع) نيز از پذيرفتن ولايتعهدي خودداري ميكرد و امامان ديگر نيز علیه حكومتهاي منحرف قيام نكردند. اين موارد نشانه جدايي دين از حكومت نیست؟
شرح پرسش :
پاسخ :
اوّلا ً خود رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و اميرالمؤمنين (عليهالسلام) حكومت تشكيل دادند و امام حسن (عليهالسلام) نيز حكومت تشكيل داد و جنگ كرد تا اينكه صلح را بر او تحميل كردند. ثانياً سيدالشهداء (عليهالسلام) در همان وصيتنامه پس از آنكه فرمود براي امر به معروف و نهي از منكر قيام كرده است، فرمود: «اسير بسيرة جدي وأبي»(1)؛ يعني سيره و روش من، همان سيره و روش جد و پدرم است؛ پيغمبر در مدينه حكومت تشكيل داد، علي بن ابيطالب (عليهالسلام) در كوفه و مدينه حكومت تشكيل داد، من نيز حكومت تشكيل ميدهم به همانگونه كه آنها انجام دادند. آن حضرت در سخنراني رسمياش نيز شرايط امام و رهبر را ذكر كرد كه امام بايد حاكم به قسط و عدل باشد(2). بيعت گرفتن جناب مسلم بن عقيل از مردم كوفه براي آن حضرت نيز به جهت تشكيل حكومت بود. امام رضا (عليهالسلام) نيز چون ميدانست كه جريان ولايتعهدي يك نيرنگ است، آن را به طور رسمي نميپذيرفت و اينكه ائمّه (عليهمالسلام)، يا مسموم شدند يا شهيد، و در زندان و تحت نظر بودند، براي اين بود كه بر ضد حكومت منحرف وقت قيام ميكردند وگرنه كسي كه فقط حاكمان را نصيحت كند، زاهد گوشهنشين و عالم مسألهگو باشد، كسي كاري به او ندارد. مرحوم مجلسي (ره) در كتاب بحارالانوار روايتي را از امام صادق (عليهالسلام) نقل كرده كه آن حضرت در مسافرتي، به سدير فرمودند اگر من به اندازه اين بزغالهها همراه و همفكر و ياور داشتم، قيام ميكردم. سدير ميگويد پس از نماز، گوسفندان را شماردم و آنها هفده رأس بودند(3).
(1) بحار؛ ج 44، ص 329، ح 2.
(2) همان؛ ج 44، ص 335.
(3) همان؛ ج 47، ص 372، ح 93.
مأخذ: ( آیةالله جوادی آملی ، ولايت فقيه ، ص 340، 341)
اوّلا ً خود رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و اميرالمؤمنين (عليهالسلام) حكومت تشكيل دادند و امام حسن (عليهالسلام) نيز حكومت تشكيل داد و جنگ كرد تا اينكه صلح را بر او تحميل كردند. ثانياً سيدالشهداء (عليهالسلام) در همان وصيتنامه پس از آنكه فرمود براي امر به معروف و نهي از منكر قيام كرده است، فرمود: «اسير بسيرة جدي وأبي»(1)؛ يعني سيره و روش من، همان سيره و روش جد و پدرم است؛ پيغمبر در مدينه حكومت تشكيل داد، علي بن ابيطالب (عليهالسلام) در كوفه و مدينه حكومت تشكيل داد، من نيز حكومت تشكيل ميدهم به همانگونه كه آنها انجام دادند. آن حضرت در سخنراني رسمياش نيز شرايط امام و رهبر را ذكر كرد كه امام بايد حاكم به قسط و عدل باشد(2). بيعت گرفتن جناب مسلم بن عقيل از مردم كوفه براي آن حضرت نيز به جهت تشكيل حكومت بود. امام رضا (عليهالسلام) نيز چون ميدانست كه جريان ولايتعهدي يك نيرنگ است، آن را به طور رسمي نميپذيرفت و اينكه ائمّه (عليهمالسلام)، يا مسموم شدند يا شهيد، و در زندان و تحت نظر بودند، براي اين بود كه بر ضد حكومت منحرف وقت قيام ميكردند وگرنه كسي كه فقط حاكمان را نصيحت كند، زاهد گوشهنشين و عالم مسألهگو باشد، كسي كاري به او ندارد. مرحوم مجلسي (ره) در كتاب بحارالانوار روايتي را از امام صادق (عليهالسلام) نقل كرده كه آن حضرت در مسافرتي، به سدير فرمودند اگر من به اندازه اين بزغالهها همراه و همفكر و ياور داشتم، قيام ميكردم. سدير ميگويد پس از نماز، گوسفندان را شماردم و آنها هفده رأس بودند(3).
(1) بحار؛ ج 44، ص 329، ح 2.
(2) همان؛ ج 44، ص 335.
(3) همان؛ ج 47، ص 372، ح 93.
مأخذ: ( آیةالله جوادی آملی ، ولايت فقيه ، ص 340، 341)
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}